مهمترین نکته برای داشتن استراتژی محتوا چرایی آن است زمانی که ما دلیل انجام کاری را پذیرفتیم خیلی راحت تر میتوانیم در مورد چگونگی انجام آن فکر کنیم. درواقع آنچه ما تولید میکنیم در اولویت پایینتری از چرایی تولید آن محتوا قرار میگیرد. تا زمانی که نتوانیم پاسخی واضح به دلیل حضور خود در فضای دیجیتال بدهیم تهیه و تولید بهترین محتوا هم کمکی به پیشبرد اهداف ما نمیکند.
در ادامه بحث در باب چرایی حرکت به سمت تولید هدفمند محتوا موارد زیر را بررسی میکنیم
دنیای تبلیغات سنتی به سرعت در حال تغییر است، میزان زمانی که افراد به گجتهای خود خیره میشوند از زمانی که به بیلبوردها و تیزرها چشم میدوزند پیشی گرفته. بالطبع نسل جدید مصرف محتوایی بیشتری نسبت به نسل قبل دارد، دوران پیگیری اخبار از یکی دو رسانه محدود به چندین رسانه که یکسره به روز میشوند تغییر یافته. هزینه تولید محتوا در هرنوع به شدت کاهش یافته و هر فرد در واقع سهمی در تولید محتوا دارد. در رویکرد محتوا محور جایی برای اطلاعات مبهم و پراکنده نیست،حتی برای کوچکترین تغییرات نیز برنامه ریزی باید کرد. (در آینده بیشتر در مورد سیستمها و روندهای تولید محتوا بحث میکنیم و از چگونگی داشتن برنامهای منسجم مطابق با اهداف سازمانی خواهیم نوشت. اما فعلا به چرایی داشتن چنین رویکردی میپردازیم.) محتوای ارائه شده باید یک انسجام و اتحاد ساختاری با سایر محتویات تولید شده داشته باشد از نحوه چینش کلمات گرفته تا نوع و اندازه و فرمت تصاویر بکار رفته میبایست به گونه ای کنارهم قرار گیرند که کاربر را به نوعی سیر و سیاحت در وبگاه شما دعوت کنند. بنابراین ورود اطلاعات را با یکسری محدودیت ها و استانداردها همراه و تولیدکنندگان را به داشتن هدفی واحد در تولید محتوا دعوت میکند.
یکی دیگر از دلایل داشتن این رویکرد کاهش دامنه توجه مخاطبان میباشد طبق مطالعاتی که انجام شده از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۱۵ با کاهش ۲۵ درصدی توجه پذیری مخاطبان از ۱۲ ثانیه به ۸ ثانیه مواجه هستیم که یک ثانیه کمتر از ماهی قرمز سفره هفتسینمان هست و در نوع خود آمار جالبیست. به معنای دیگر وقتی که ماهی درون تنگ با رویداد یا پدیدهای جدید خارج از دنیای شیشه ای مواجه میشود در حدود ۹ثانیه میل به توجه و پردازش مورد مشاهده دارد اما انسانها حتی از ماهیان نیز کم حوصلهتر شده و یک ثانیه کمتر از آنها به موضوع یا اتفاقی جدید توجه میکنند.
تمایز از رقبا دلیل مهم بسیاری از انتخاب هاست و داستانهای زیادی از موفقیت یا شکست برندها در اینباره وجود دارد. تا زمانی که نتوانید محتوایی مطابق با اهداف سازمان خود تعریف کنید تفاوتهای شما از سایرین مشخص نشده و دلیل واضحی برای انتخاب شما از سوی مخاطبان وجود ندارد.
شاید سادهترین مثال را بتوان از محتویات صفحه «درباره ما»زد، اینکه:
معمولا اعتماد مهمترین عنصر تشکیل دهنده هر ارتباطی به شمار میآید.زمانی که محتوای خوب عرضه کنید منظور محتواییست که در مخاطب شما ایجاد ارزش افزوده کند و باعث رشد آگاهی یا برآورده شدن نیازی از او گردد میزان اعتماد او افزایش یافته و احتمالا رغبت بیشتری به محصولات شما نشان خواهد داد و اینگونه بازخوردی دلگرم کننده ایجاد میشود همچنین هرقدر در تولید محتوای مناسب بیشتر فعالیت کنید در شناخت سلایق افرادی که مصرف کننده محصول شما هستند و برنامه ریزی برای تولید محصولات یا خدمات آتی با توفیق بیشتری مواجه میشوید.
اکثر مشکلات در طراحی وبسایت پس از برداشتن اولین گامها در تولید محتوا رخ می دهد به این معنی که در اواخر کار که اکثر قالبها طراحی شدهاند و برنامهنویسی پایان یافته و کار در شرف تحویل است ایرادات در نحوه ورود اطلاعات یا تغییر نمایش اجزا خود را نشان میدهند بنابراین جدای از ارزشمندی داشتن این رویکرد برای جذب مخاطبان خود سازمان نیز با شفافیت بیشتری گامهای حضور در عرصه دیجیتال را برخواهد داشت.بدین منظور کلیه افرادی که داخل سازمان به نحوی در تولید و توزیع و مدیریت محتوا نقش دارند میبایست با استفاده از ابزارها و راهکارهای مناسب اقدام به تولید محتوا کرده تا علاوه بر رفع مشکلات درون سازمانی در نحوه تولید مطالب نیازهای خود را از سیستم مدیریت محتوایی که میبایست تحویل داده شود دریابند. برای مثال: